مدیریت ایرانی
وبلاگ تحصصی دانشجویان پیام نور ارومیه
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 21:4 ::  نويسنده : عبداله


پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم ؟ asl plz
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنین/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟

پسر: بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر: نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: | wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟
دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای……
 

چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 20:59 ::  نويسنده : عبداله

 

دخترها
۱. توی ماهیتابه روغن میریزن
۲. اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
۳. --------- مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
۴. چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
پسرها
۱. توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
۲. توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۳. ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
۴. توی ماهیتابه روغن میریزن
۵. توی یخچال دنبال --------- مرغ میگردن
۶. یه دونه --------- مرغ پیدا میکنن
۷. چند تا فحش میدن
۸. دنبال کبریت میگردن
۹. با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
۱۰. ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
۱۱. ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
۱۲. --------- مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
۱۳. چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
۱۴. میرن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا --------- مرغ میخرن و برمیگردن
۱۵. تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
۱۶. روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
۱۷. --------- مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
۱۸. دنبال نمکدون میگردن
۱۹. نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
۲۰. دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
۲۱. نمکدون رو پر از نمک میکنن
۲۲. صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۳. نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
۲۴. بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
۲۵. چند تا فحش میدن و --------- مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
۲۶. توی ماهیتابه روغن و --------- مرغ میریزن
۲۷. با چنگال فلزی --------- مرغها رو هم میزنن
۲۸. صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
۲۹. سریع برمیگردن توی آشپزخونه
۳۰. --------- مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
۳۱. ماهیتابه رو میندازن توی سینک
۳۲. دنبال ظرفهای مسی میگردن
۳۳. قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و --------- مرغ میریزن
۳۴. چند دقیقه به --------- مرغها زل میزنن
۳۵. یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
۳۶. چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
۳۷. یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
۳۸. روی باقیماندهء --------- مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
۳۹. چند تا فحش میدن و بلند میشن
۴۰. نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
۴۱. قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
۴۲. چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
۴۳. با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
۴۴. پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
۴۵. نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

 

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:35 ::  نويسنده : عبداله

خوب این بار واقعیت رو مینویسیم در مورد خانمها

اطلاعات زیر،‌حاصل یك تحقیق بر روی یك گروه میلیونی از دختران ایرانی است كه در آن رابطه‌ی بین سن و معیار ازدواج مورد بررسی قرار گرفته است

۸ الی ۲۰ سالگی:

حداقل لیسانس داشته باشد،قدبلند،‌خوش بر و رو،‌ خوش تیپ،‌ خوشمزه!،‌ پولدار،‌دارای ماشین (حداقل 206)،‌ترجیحا خارج رفته.

۲۱ الی ۲۴ سالگی:

حداقل فوق دیپلم داشته باشد،‌قد متوسط هم اشكال ندارد، قیافه چندان مهم نیست، تیپ معقولانه، بداخلاق نباشد،‌دارای ماشین (حداقل پراید)، خارج رفته ‌نرفته فرقی ندارد.

۲۵ الی ۲۹ سالگی:

مدرك تحصیلی چندان مهم نیست،‌كار داشته باشد كافیست، قدش خیلی كوتاه نباشد ترجیحا، مهم سیرت است نه صورت!، آدم نباید ظاهربین باشد،‌ دست بزن نداشته باشد همین، ماشین نداشت اشكال ندارد ولی قول بدهد بعدا بخرد.

۳۰ الی ۳۵ سالگی:

مدرك اصلا مهم نیست فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد كفایت می‌كند، كار داشته باشد، قدش اصلا اهمیت ندارد،‌مهم فهم و شعور است.

۳۶ الی ۴۰ سالگی:

کار داشته باشد كافیست،‌فهم و شعور هم ترجیحا داشته باشد.

۴۱ الی ۵۰ سالگی:

مذكر باشد كفایت می‌كند!

۵۰ الی آخر:

در حال حاضر مشترك مورد نظر در دسترس نمی‌باشد/ نو ریسپانس تو پیجینگ!

در پایان به پسران محترم و عزیز توصیه می‌شود:

توصیه : با توجه به بالا رفتن سن ازدواج دختران كه میانگین آن نزدیك به سی سال است ، زیاد خودشان را برای ادامه‌ی تحصیل، مشكل سربازی،خرید منزل،‌ماشین،‌موبایل و غیره اذیت نكنند؛ چرا كه هم عجله كار شیطان است و هم طبق آمار فوق،‌طرف همینجوری از شما راضی است و نیازی به زحمت اضافه نمی‌باشد!حیف وقت نیست



 

هی میگن ما حق خانمها رو میخوریم تو رانندگی بابا:


من نميگم به خانمها گواهينامه ندينا، فقط بي زحمت واسشون جاده جدا هم درست کنين!!
دیروز نزدیک بود با یکیشون شاخ به شاخ بشم
من نمیدونم تو جاده مانع که نبود پس چرا زیک زاک میرف دختره؟؟؟

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:32 ::  نويسنده : عبداله

خوب برسیم به چند تا جمله و نوزولوژی(دماغ شناسی ) خانمها
خروفسورهای عزیز نینجائولوس و اسپارتاپوکولوس و هلبویپولوس براساس دماغ دخترها را به 4 گروه تقسیم کردن:


*بعضی از دخترها فکر می‌کنند از دماغ فیل افتاده‌اند. توی مهمانی‌ها (فرق نمی‌کند؛ چه عروسی باشد، چه عزا) محل .. به هیچ‌کس نمی‌گذارند. به این گونه از دخترها می‌گویند: «دختران دماغ فیلی». از نظر روان‌شناسی این افراد دچار بیماری «بیش تشکری» هستند و نیاز مبرم به مقدار زیادی «قربان- صدقه» دارند.


*برخی از اینها که به آنها اونها می‌گویند به «دختران دماغ عقابی» مشهورند. اینها همان‌هایی هستند که بابابزرگشان را جلوی چشم بابایشان می‌آورند تا خرج عمل دماغشان را تهیه کنند. این دسته مدام جلوی آینه دماغشان را با خط‌کش و کولیس اندازه می‌گیرند یا از زوایای مختلف از دماغ خود عکس می‌گیرند و با برنامة فتوشاپ آن را ویرایش می‌کنند. اونها روزی چند بار از خدا می‌پرسند: «آخه چرا عقاب رو آفریدی؟» البته این دسته از دختران نسبت به گلابی، لامپ پرمصرف، کوفته تبریزی و هرچیزی که شبیه دماغشان باشد آلرژی دارند.


*دسته‌ای دیگر از دختران وجود دارند که اشکشان توی دماغشان است. البته جسارت نشود، این دسته فکر می‌کنند با دیدن هر چیز باحال یا بی‌حالی باید بزنند زیر گریه و مشکلاتشان را با قدرتِ عجیبِ این مایع شگفت‌انگیز حل بفرمایند. این دختران در رشته آب‌غوره‌گیری کارشناسی ارشد دارند و قادرند با هر قطره اشک فین‌فین کرده و بر مخاطب تأثیر بگذارند. به این دسته «دختران جاری دماغ» گفته می‌شود.

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:30 ::  نويسنده : عبداله

و اما دسته‌ای دیگر از دختران بر خلاف بقیه، نه به سوسک حساسیت دارند و نه از دیدن مورچه توی قندان غش می‌کنند. هیچ پشه‌ای هم نمی‌تواند به آنها لگد بزند. چرا که خودشان اهل لگدپرانی یا به قول استادشان «دفاع شخصی» هستند. برای این دستة اخیر کوبیدن بر فرق سر آقایان مثل آب خوردن است، زیرا با هر عطسه‌شان چهارتا پسر را در هوا معلق می‌کنند و با شاخ بر زمین می‌کوبند، به این گروه از دختران ... هیچی نمی‌گویند، چون جرئتش را ندارند. به‌خصوص پسرها که دنبال نقطه ضعف دخترها می‌گردند تا نقطه ضعف خود را پنهان کنند.

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:28 ::  نويسنده : عبداله

دغدغه های پسر جوان :
کار ندارم ، پول ندارم ، سربازی نرفتم ، ماشین و خونه ندارم ، و ...
دغدغه های دختر جوان :
لاک ناخونم پاک شده ، مهری سرویس طلا خریده ، دختر خاله ام ماشین داره ، مامان غذای خوب نمی پزه ، عروسکمو هنوز نخوابوندم!

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:26 ::  نويسنده : عبداله

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد

زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!

مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد

زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!

از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد

ولی زن همچنان مشغول خرید بود.

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:25 ::  نويسنده : عبداله

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

چهار شنبه 2 فروردين 1391برچسب:, :: 17:6 ::  نويسنده : عبداله

 

............دخترا نمیتونن

!!!!!ـ با داشتن ران هاي بد ترکيب دامن کوتاه نپوشن و قر ندن

!!!!!ـ با ديدن يک پسر خوشتيپ ميگرن درد نگيرن و غش نکنن

!!!!!ـ قبل از بيرون رفتن از خونه ۳ کيلو پودر به سر وصورت و ته و ماتحت خود نزنن

!!!!!ـ کفش پاشنه ۶۰ سانتي نپوشن و احساس مانکني نکنن

!!!!!ـ با داشتن پاهايي پشمالو جوراب شيشه اي نپوشن و شيلنگ تخته نندازن

!!!!!ـ روزي ۱۴ ساعت با تلفن حرف نزنن

!!!!!ـ زير مانتوي کوتاه٬دامن بلند خال خالي نپوشن

!!!!!ـ روزي ۴۰ هزار تومن آشغال جات نخرن

!!!!!ـ ۲ ساعت به ۲ ساعت لباس عوض نکنن و رنگ و وارنگ نپوشن

!!!!!ـ با داشتن هيکل جنيفري ؟! بندري نرقصن و سينه نلرزونن

!!!!!ـ از دوست پسرهاشون براي هم نگن و لايه اوزون را جر ندن

!!!!!ـ با داشتن چشماي بابا قوري خط چشم نکشن و چشمک نزنن

!!!!!ـ عشوه شتري نيان و ناز نکنن

!!!!!ـ از ۳۰ تا پسر شماره نگيرن و به هر ۳۰ تا زنگ نزنن

صفحه قبل 1 صفحه بعد

    درباره وبلاگ

سلام دوست عزیز ممنون که سر زدی
    موضوعات
    آخرین مطالب
    پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مدیریتی خبری و آدرس iranmodiriat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





    نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 27
بازدید کل : 25435
تعداد مطالب : 253
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content